قوانین عکاسی که ارزش شکستن دارند!
در عکاسی، ما دو سطح نسبتا متفاوت از قانون و اصل را داریم. بعضی از آنها راهنمایی هستند، برخی دیگر توصیه. برخی خلاصه هستند، و بعضی ها جزئی. مسئله این است که ما واقعا نمی دانیم کدام یک از آنها کدام هستند. تنها نتیجه نهایی، یعنی عکس، مشخص می کند که آیا قانون مهم بوده یا نه. با این حال، رویکرد یک عکاس آماتور با یک عکاس باتجربه متفاوت است.نمایندگی نیکون در این مقاله قوانین عکاسی که ارزش شکستن دارند! را مورد بررسی قرار داده است.
عکاس مبتدی کار باید آثار اساتید را مطالعه کند، قوانین را بررسی کند، و ببیند چه موقع عدم پذیرش قوانین توسط آنها باعث ایجاد یک تصویر می شود.
بریدگی در عکس
نگران clipping نباشید. سایهها یا هایلاتهای clip شده یا همان بریده شده یعنی قسمتهایی از عکس که کاملا سیاه و یا کاملا سفید هستند و جزئیات را به خوبی نشان نمیدهد. این موضوع در کل چیز بدی است، به ویژه اگر قسمت روشن و نورانی آسمان را ار بین بردهباشد. اما عکاسان کمی در مورد جزئیات زیادی حساس و دقیق هستند. تفاوت در کنتراست نقش بسیار مهمی را در ترکیب و ساخت ایفا میکند.
پس اگر فقط قسمتی از عکس شما کاملا سفید یا کاملا سیاه است به شرطی که قسمتهای دیگر جزئیات خود را به خوبی نشان دهند، این مسئله مشکل خاصی ایجاد نمیکند.
عمق میدان در منظرهها
طبق تنظیمات سخت افزاری دوربینهای نیکون، برای عکسبرداری از منظرهها اولویت استفاده دیافراگم در ISO 100 ، f/16 است. به این ترتیب عمق میدان به اندازه کافی از قسمت جلویی به قسمت پشتی وجود دارد و ISO کم، حداکثر کیفیت عکس را حفظ میکند.
ضمن اینکه، مثل دیگر تنظیمات سخت افزاری، لازم نیست که از تنظیمات اصلی و پایهی دوربینها استفاده بکنیم. f/16 بسیار بسته است. وقتی که شئی بیش از حد نزدیک به دوربین نباشد، f/8 کافی و مناسبتر است. دیافراگم میانی معمولا باعث وضوح و شفافیت بیشتر میشود. هم چنین زمانهایی وجود دارد که با کم کردن عمق میدان، به شما این اجازه را میدهد که بخشهای مورد نظر را جدا کرده و بقیه قسمتها را تار کنید وعکسهای خلاقانهتری داشته باشید.
ISOهای بالا
معمولا برخی افراد وقتی که ISO عکسها ۳۲۰۰ و یا حتی بیشتر میشود حس خوبی پیدا نمیکنند ، اما این موضوع نباید همیشه مشکل خاصی باشد. از این گذشته که عملکرد دوربینها در حالت نور کم پیوسته در حال پیشرفت است، ما باید مقصد و هدف اصلی عکس را نیز در نظر بگیریم. بله ممکن است ISO 3200 دارای نویز باشد و تصویر صاف و شفافی به ما ندهد.
به خط افق شیب دهید
یک افق کج و بی ثبات از هر لحاظ اشتباه است. اما یک تفاوت بین افق کمی اریب (که هیچ وقت چیز خوبی نیست) و یک افق کاملا کج و شیب دار وجود دارد. خطوط مورب در یک کادر معمولا برای چشمان ما لذت بخش است، بنابراین کمی شیب خلاقانه در عکس میتواند برای صحنههای خاص خوب باشد.
تاری و بلور عکس ها را بپذیرید
هیچ فردی نمیخواهد به دلیل pixel-peep متهم شود اما میتوان با شفافیت و وضوح تصویر آن را دور زد. غریزه درونی به ما میگوید که یک تصویر باید صاف و شفاف باشد. اما گاهی کمبود جزئیات میتواند جالب و حتی احیا کننده عکس باشد. بلور کردن عمدی بخشی از تصویر، صحنه را به یک آرایه انتزاعی از رنگ و تناژ بدون مزاحمت تبدیل میکند.